نمی گویمـ حرفی نیستـ


by : x-themes

 بهـ نامـ او

حرفـ از رفتنـ می زنی

نمی گویمـ حرفی نیستـ

اتفاقا" کلی حرفـ استـ

اما حرفـ منـ سر نرفتنتـ نیستـ

از اینجا برو

می بینمـ کهـ اینجا جای تو نیستـ

اینجا ظرفیتـ تو را ندارند

تو آنـ قدر بزرگی  کهـ درکتـ کهـ نمی کنند هیچـ

طردتـ همـ می کنند

دستـ خودمـ نیستـ مثالـ هایمـ زیادی علمی استـ

اما تو درستـ همانند امواجـ فراصوتـ می مانی

آنـ قدر بزرگی کهـ درکـ نمی شوی

اگر جای تو بودمـ

هزارانـ هزار بار بریدهـ بودمـ

از اینجا برو

جسمـ و روحتـ آنـ قدر خستهـ اند کهـ دیگر تابـ نمی آورند

نمی دانمـ چرا همینـ طور کهـ مینویسمـ اشکـ هایمـ سراریز می شوند

دلمـ میخواهد فریاد بزند

اما نمیگویمـ اینجا بمانـ

اینجا کهـ بمانی فقط درد می کشی و درد

و دلمـ رضا نمی دهد بهـ عذابـ کشیدنتـ

خندهـ های خودتـ را همـ باور نکنـ

میدانمـ کهـ بهانهـ ای بیشـ نیستـ

گاهی آدمـ ناچار می شود دلشـ را خوشـ کند

اما اینـ ها فقط بهانهـ اند

از اینجا برو

کهـ رها شوی از درد

اما از پیشـ منـ باشـ!

دلمـ عجیبـ تمنا می کند تو را

کاشـ تمامـ شود درد هایتـ!




†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

ϰ-†нêmê§